اندیشه امین



 

بیانیه گام دوم انقلاب توسط مقام معظم رهبری در 40 سالگی انقلاب منتشر شد که در آن با مرور اجمالی گام اول انقلاب، 7 سرفصل اساسی را برای گام دوم بیان می کند. این سرفصل ها عبارتند از:

علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.

با توجه به اینکه حوزه، خاستگاه انقلاب است، پس در تحقق همه این سرفصل ها مسئولیت دارد، اما با نگاه اجمالی به این سرفصل ها، مشخص می شود که دو سرفصل «معنویت و اخلاق» و «سبک زندگی» به طور خاص در حیطه وظایف «حوزه انقلابی» قرار می گیرد و نهادی که در درجه اول باید در تحقق این سرفصل ها بکوشد، حوزه انقلابی است.

اما سوال اساسی این است که حوزه چگونه باید این وظیفه را به انجام برساند و معنویت و اخلاق و سبک زندگی اسلامی را در جامعه رواج دهد؟

مهمترین رسالت حوزه های علمیه و وظیفه طبیعی عالمان دینی از صدر اسلام تا کنون، ابلاغ معارف و احکام دین، تبلیغ و ترویج فکر و فرهنگ دینی در فضای جامعه و تربیت جان‌های مشتاق بر اساس آموزه‌های دینی بوده و همه این ها را می توان در وظیفه «تبلیغ دین» خلاصه کرد.

بیان اقتضائات فعالیت تبلیغی در عصر کنونی که به عنوان عصر رسانه شناخته می شود در این مجال نمی گنجد اما باید به یک نکته کلیدی در این زمینه توجه کرد و آن ضرورت استفاده از «هنر انقلابی» برای تبلیغ دین است.

کسی که دغدغه‌ی تبلیغ دین داشته باشد و مخاطبش را بشناسد و بخواهد با استفاده از هنر معارف دینی را برای مخاطبش تبیین کند، قطعا به «داستان» می‌رسد. این وضعی است که در قرآن هم پیش آمده و قرآن هم به صورتی خاص قصه گویی دارد. خداوند بسیاری از مفاهیم را در قرآن در قالب داستان‌هایی بیان می‌کند که بر قالب رفتار انبیا و اولیا یا حتی اشقیا شکل می‌گیرد. برای تبلیغ دین، کاری که می‌توان با نمایش رفتارها انجام داد، به‌هیچ‌وجه نمی‌توان با صرفِ بیانِ مفاهیم نظری انجام داد.

در این صورت باید صحنه‌ی رفتارِ در یک شخصیت در موقعیتی خاص به تصویر کشیده شود. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «وا دعاه الناس بغیر السنتکم» یعنی مردم را به غیر از زبان بلکه با رفتار خودتان به اسلام دعوت کنید.

دین باید در عمل دیده شود و فیلم هم جای نشان دادن عمل است. فیلم موفق فیلمی است که بتواند یک رفتار را طبیعی جلوه دهد.

«فیلم» و «سینما» هنری برای نشان دادن رفتار است. سینما یعنی ساختن صحنه‌هایی که بتوانیم کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت‌ ها را در موقعیت‌های مختلف ببینیم. هنر فیلم، محل دیدن روح انسان در قالب رفتار است و بر این اساس، فیلم و سینما ذاتاً ابزار تبلیغ دین هستند.

به این ترتیب سینما بیشتر از این که محصول مادی‌گرایی انسان غربی باشد، محصول فطرت جست‌وجوگر بشر است.

یکی از پایه های اصلی تولید فیلم، محتوای آن است که با عنوان «فیلمنامه» شناخته می شود و هر فیلمنامه مبتنی بر «داستان» است.

برای درک وضعیت موجود، هر طلبه باید این سوال را از خود بپرسد که «در حال حاضر چه کسانی محتوای فیلم های سینمایی یا تلویزیونی ما را می نویسند؟» آیا سنت‌های الهی حاکم بر حوادث عالم را می‌شناسند؟ چه درکی از انسان و کنش‌های او دارند؟ آیا انسان شناسی عمیقی دارند؟ از پیچیدگی‌های حیات بشر چه می‌دانند؟ مگر نه اینکه پاسخ همه این سوالات در منابع دینی ما نهفته و مسئول استخراج این مفاهیم از متون دینی، «حوزه» و خصوصا «حوزه انقلابی» است؟

پس چگونه است که یک طلبه انقلابی راضی می شود کسی که به دانش دین مسلط نیست، برای او و خانواده و جامعه اش فیلمنامه بنویسد؟

برای درک اهمیت و ضرورت ورود «حوزه انقلابی» به عرصه تولید محتوای رسانه ای و خصوصا داستان و فیلمنامه، می توان موقعیتی را تصور کرد که در آن انسانی که معنویت و تخصص کافی ندارد و از علوم دینی بهره ای نبرده، در مسجد روی منبر مشغول سخنرانی است آیا این امر تعجب برانگیز نیست؟

حضور کسی که از معنویت کافی برخوردار نیست، در امر تولید فیلمنامه و داستان نیز به همین میزان تعجب برانگیز است چرا که فیلم و سینما در عصر کنونی از اساسی ترین ابزارهای تبلیغ دین هستند.

 

 


برای شناخت مفهوم «حوزه انقلابی» ابتدا باید نسبت به دو مفهوم «حوزه» و «انقلاب اسلامی» شناخت پیدا کرد.

حوزه علمیه نهادی است که در دوران غیبت امام، حلقه اتصال مومنان با اهل بیت بوده و پیشران علمی و عملی دینداری و دینداران محسوب می شود. به ویژه اینکه با وجود شرایط و نیازهای نوپدید، متناسب با هر عصر جوابگوی مسائل و مراجعات مردم بوده است.

حوزه های علمیه به منظور شناخت، تبیین و پاسداری از اسلام تاسیس شده اند و تحقق بخش فلسفه بعثت انبیا هستند. از این رو می توان هدایت انسانها و جوامع و در نهایت پیدایش تمدن اسلامی را از اهداف نهایی این نهاد برشمرد.

بر اساس آموزه های قرآنی، هدف از بعثت پیامبران به ویژه پیامبر عظیم الشان اسلام، خارج کردن مردم از ظلمات به سوی نور و اقامه عدل و قسط بوده و آیه 25 سوره حدید به این هدف اشاره می کند: (لقد ارسلنا رسلننا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط) (ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.)

همچنین قرآن کریم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم، دارای ولایت است معرفی می کند: «النبی اولی بالمومنین من انفسهم» قرآن پژوهان و مفسران تصریح کرده اند که این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنها را در بر می گیرد.

این وظایف و شئون بعد از پیامبر اسلام صلوات الله علیه به امامان و در زمان غیبت، به ت و فقهای واجد شرایط منتقل شده و یکی از شئون پیامبری و امامت، تشکیل حکومت اسلامی است و همین امر باعث شده حوزه، خاستگاه انقلاب باشد.

پس حوزه علمیه یعنی نهادی که وظیفه «فهم»، «تبیین» و «اقامه» دین بر عهده اش نهاده شده. با توجه به اینکه اسلام دینی جهانی است، پس اقامه دین، یعنی ایجاد جامعه جهانی بر مبنای اسلام و این همان تمدن اسلامی است.

از سوی دیگر مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی ایران را نقطه شروع خط سیر کلی انقلاب عنوان کرده و هدف نهایی آن را رسیدن به تمدن اسلامی می دانند و سیر رسیدن به این هدف را به این صورت ترسیم می کنند: انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و در نهایت تمدن اسلامی.

پس با این بیان مشخص شد که حوزه، با انقلاب اسلامی هدف مشترک دارند و از این رو حوزه هم باید انقلابی باشد و هم از ظرفیت انقلاب در راستای تحقق تمدن اسلامی بهره گیرد و با توجه به اینکه انقلاب اسلامی از دل حوزه بیرون آمده، اگر انقلابی گری در حوزه و ت کمرنگ شود، انقلاب اسلامی نیز به سرانجام نخواهد رسید.


اخیرا به صورت متمرکز در مجموعه «تنویر» مشغول هستم. به آدرس های زیر مراجعه کنید:


تنویر؛ مباحثی پیرامون طلبگی به سبک انقلابی در عصر رسانه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

آپارات:
https://www.aparat.com/tanwir

ایتا:
https://eitaa.com/Tanwir

اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tanwir_ir/

توییتر:
https://twitter.com/tanwir_ir

تلگرام:
https://t.me/tanwir_ir

بله:
https://ble.im/tanwir

سایت:
http://tanwir.ir/


 

 

پیام امام خمینی(س) در سوم اسفند1367 که خطاب به ون صادر شده، با عنوان «منشور ت» شناخته می شود و رسالت حوزه های علمیه و استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران را تعیین و مشخص می کند.

این پیام، حاوی نکات مهم، هشدارهای اساسی و تحلیلهای ظریفی است که نگاه امام راحل(س) را نسبت به گذشته، امروز و فردای حوزه های علمیه و ت، به اجمال و اختصار ترسیم می کند.

 

در این پیام، گرچه دفاع از عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب، یکی از محورهای مهم آن است، ولی جایگاه علمی، تربیتی، اجتماعی و ی ت اصیل و آسیبها و چالشهای تهدیدکننده آن، رویکرد اصلی پیام را تشکیل می دهد.

بنابراین بازخوانی این پیام و بازکاوی نکات و ظرائف فراوان و دقیق آن، نه تنها برای مخاطبان مستقیم، بلکه برای نخبگان و مسئولان جامعه و اقشار تاثیرگذار، امری لازم به نظر می رسد.

ایشان وظیفه حوزه های علمیه را جاری ساختن تفکر اسلام ناب می داند و در بخشی از پیام خود می فرمایند: «استکبار وقتی که از نابودی مطلق ت و حوزه ها مایوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود. یکی راه ارعاب و زور، دیگری راه خدعه و نفوذ. در قرن معاصر وقتی حربه ی ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راه های نفوذ تقویت گردید.»

گرچه چاره اندیشی برای برخی از این چالشها و آسیبها، مشکل و پیچیده است، اما مسلما هیچ مساله مهمی با فراموش کردن، حل نخواهد شد. بنابراین تأمل در این پیام و فهم آن در فضای فکری و فرهنگی ت و حوزه ها، گام نخست و حداقلی است که یادآوری و تاکید بر آن به مناسبت های مختلف ضروری است.

در ادامه به صورت مختصر به نکات اصلی و محوری پیام اشاره می شود:

جایگاه و نقش علمی ت:

یادآوری نقش برجسته حوزه های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع، نخستین محور مهم این پیام می باشد که این یادآوری، درواقع پاسخی است به یک پرسش مهم مبنی بر این که ضرورت و کارکرد نهاد ت و حوزه های علمیه چیست و چه عوامل و دلایلی استمرار این نهاد دینی را توجیه و تبیین می کند؟

جایگاه و نقش اجتماعی ت:

جایگاه و نقش اجتماعی ت مساله دیگری است که حضرت امام(س) به آن می پردازند: «صدها سال است که ت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است علماء اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند. تٍ متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتی نداشته و نخواهد داشت.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 275)

افشاء و طرد ون وابسته و متحجر:

توجه و تاکید بر نقش برجسته و جایگاه موثر حوزه های علمیه و ت، مانع از آن نیست که واقعیتهای تلخ درباره حوزه بیان نشود و جریانهای منحرف و یا اشخاص وابسته به بیگانگان که در میان حوزه ها و ان نفوذ می کرده اند، معرفی نشوند. لذا حضرت امام (س) پس از بیان ویژگیهای مثبت و خدمات شایان ت، می فرمایند: «در حوزه های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. خطر تحجر گرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 277)

امام با ذکر نمونه هایی از نفوذ بیگانگان در ذهنیت و فرهنگ حوزه ها، مهم ترین حرکت استعماری را القاء شعار جدایی دین از ت می دانند و هشدار می دهند که این حربه در حوزه و ت تااندازه ای کارگر شده است: «هنوز حوزه ها به هر دو تفکر آمیخته اند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از ت، از لایه های تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 279)

آسیب ها و چالش ها:

بخش اساسی و عمده پیام، درواقع به یادآوری و هشدار نسبت به آسیبها، اشکالات و آفاتی می پردازد که حوزه ها و ت اصیل و متعهد، باید نسبت به آن هوشیار و حساس بوده و ضمن پرهیز خود از این آسیبها مراقب نفوذ برخی دیدگاهها و تلقیهای نادرست به ذهن و فرهنگ حوزه ها و به ویژه طلاب جوان باشند. برخی از این موارد، چالشهایی است که چه بسا در قالبهای فریبنده و دنیاپسند و یا به بهانه های مقدس مآبانه مطرح می شود، در حالی که غایت آنها تهدید ت است.

 در اسفند سال 1394 نیز مقام معظم رهبری در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه مطالبی را بیان کردند که همه ی حوزه در تمام طیف‌ها و طبقات، از آن سخنرانی روشنگرانه رهبری متاثر شد و شاید بتوان گفت که آن سخنرانی در واقع یک منشور ت دوم برای حوزویان به حساب می‌آید. ایشان در این سخنرانی بحث «حوزه انقلابی» را مطرح کردند.


بحث نهایی در سیاق عام قرآنی

مشاهده شد که سوره فاتحه الکتاب همه معانی قرآنی را به اجمال ذکر کرد و پس از آن سوره بقره دو طریق را مشخص کرد: طریق کسانی که به آنها نعمت داده شده و طریق کسانی که مورد غضب الهی قرار گرفته اند و گمراهان. و 39 آیه ابتدایی سوره بقره به بیان معانی اصلی در هدایت و ضلالت اختصاص یافت. در ادامه، بقیه سوره بقره به توضیح معانی که در 39 آیه ابتدایی بیان شده بود اختصاص یافت. پس از سوره بقره، 25 مجموعه قرآنی بیان شد که هر مجموعه در معانی سوره بقره تفصیل داده شد. این تفصیل بر اساس ترتیب ورود این معانی در سوره بقره بود که قبلا توضیحاتش ارائه شده. در هر مجموعه و در هر سوره، تفصیل جدیدی از معانی سوره بقره مشاهده شد.

در ابتدای شروع این تفسیر بیان شد که کل قرآن به چهار قسم تقسیم می شود: قسم طوال، قسم مئین، قسم مثانی و قسم مفصل. و همچنین مشاهده شد که هر یک از این اقسام، با دیگری کامل می شود و به طور کلی همه این اقسام کامل کننده یکدیگر هستند.

        مشاهده شد که قسم اول تشکیل شده بود از سوره بقره و یک مجموعه که از ابتدا تا انتهای سوره بقره را تفصیل می داد.

        سپس در قسم مئین دیدیم که این قسم از سه مجموعه تشکیل شده بود که هر مجموعه از ابتدا تا جای مشخصی از سوره بقره را تفصیل می داد.

        سپس در قسم مثانی مشاهده شد که این قسم شامل 5 مجموعه بود که هر ممجموعه از ابتدا تا جای مشخصی از سوره بقره را تفصیل می داد. البته در اینکه انتهای این قسم کدام سوره است، اختلافاتی وجود دارد.

        در نهایت در قسم مفصل 15 مجموعه مشاهده شد  که هر مجموعه از ابتدا تا جای مشخصی از سوره بقره را تفصیل داد.

اینگونه است که مشاهده می کنیم در این قرآن، سوره بقره 24 مرتبه تفصیل داده شده، تفصیلی بعد از تفصیل، و در این تفصیلات، آیات ابتدایی آن بیشترین تفصیل را داشته اند.

در این بین مشاهده شد که بعضی از مجموعه ها، شامل 8 جزء (جزء قرآن) بودند و بعضی دیگر، فقط یک صفحه از قرآن را شامل می شدند. با این نگاه که هر مجموعه در معانی اصلی سوره بقره تفصیل داده شده. 


سوره اخلاص: معرفی صفات خدایی که رسول الله ص می پرستد.

محور سوره: 28-29 سوره بقره

کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ‌ (28)

چگونه به خداوند کافر می‌شوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بی‌روحی) بودید، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را می‌میراند؛ و بار دیگر شما را زنده می‌کند؛ سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید. (بنابر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست).

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ (29)

او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.

بعد از دو آیه محور سوره مسد، آیات محور سوره اخلاص بیان می شوند. اگر مضمون این دو آیه را با مضمون سوره اخلاص مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد که سوره اخلاص در پی شناساندن خداوند عزوجل است در حالی که آیه اول از آیات محور سوره از کسی که به او کفر ورزیده تعجب می کند و هر دو آیه بر وجود او عزوجل دلالت دارند. پس سوره اخلاص هم همانند دو آیه محورش خداوند را معرفی می کند. علاوه بر این سوره اخلاص صفات خداوند عزوجل را هم معرفی می کند، صفاتی که بدیهی اوست و هر کسی آنها را درک می کند.

قبل از سوره اخلاص، سوره های کافرون و نصر و مسد بیان شدند. سوره کافرون به رسول الله ص امر کرد تا اعلام کند که او ص آنچه کافران می پرستند را نمی پرستد. سوره نصر بیان کرد که پیروزی بر اهل کفر برای رسول الله ص است. در سوره مسد، عقوبت کافرین بیان شد. در سوره اخلاص هم خدایی که رسول الله ص می پرستد، معرفی می شود. به همین دلیل است که می بینیم سوره کافرون با «قل» شروع شده و سوره اخلاص هم با «قل» شروع می شود و بین این دو سوره هم دو سوره دیگر وجود دارد که با قل شروع نمی شود.

در سوره کافرون رسول الله ص امر شد تا فاصله اش را با کافرین در عبادت و دین مشخص کند. این سوره (سوره اخلاص) خداوند به رسول الله ص امر می کند تا صفات خدایی که می پرستد را اعلان و علنی کند، خدایی که کافرین او را نمی پرستند و حتی او را نمی شناسند.

از عجایب و معجزات این سوره این است که با وجود کوچکی اش، خداوند را به گونه ای وصف کرده که عجایبش به انتها نمی رسد.

سوره اخلاص: تطهیر ضمیر و عقل بشر را از هر خطایی در باب معرفت ذات خداوند

از آنجا که بشر در موضوع معرفت ذات خداوند گرفتار جهلش شده و به خطا رفته و گمراه شده، این سوره ضمیر و عقل بشر را از هر خطایی در باب معرفت ذات خداوند تطهیر کرده است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1)

بگو: خداوند، یکتا و یگانه است؛

اللَّهُ الصَّمَدُ (2)

خداوندی است که همه نیازمندان قصد او می‌کنند؛

لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ (3)

(هرگز) نزاد، و زاده نشد،

وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (4)

و برای او هیچگاه شبیه و مانندی نبوده است!


سوره کافرون: بیان موضوع ایجاد فاصله بین مسلمین و غیر مسلمین در عبادت و دینشان

محور سوره: 21-24 سوره بقره

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌ (21)

ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلاَ تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌ (22)

آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان [ جو زمین‌] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبی فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه‌ها را پرورش داد؛ تا روزی شما باشد. بنابر این، برای خدا همتایانی قرار ندهید، در حالی که می‌دانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده‌اند، و نه شما را روزی می‌دهند).

وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌ (23)

و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کرده‌ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست می‌گویید!

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ‌ (24)

پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها [بتها] است، و برای کافران، آماده شده است!

مشاهده می شود که دو آیه بعد از مقدمه سوره بقره (21-22)، امر به عبادت خداوند و نهی از شرک به او کرد. سوره کافرون به رسول الله ص امر می کند تا اعلام کند که او آنچه را کافران می پرستند، نمی پرستد، نه الان و نه در آینده. پس زمانی که دو آیه سوره بقره همه مردم را به عبادت امر کرده و از شرک نهی کردند، سوره کافرون بیان می کند که مردم دو دسته هستند: دسته ای که دعوت خدا را اجابت کرده و او را به یگانگی عبادت کردند و دسته دیگری که این دعوت را اجابت نکردند و شرک ورزیدند. بنابراین خداوند به رسول الله ص امر می کند که به این کافران اعلام کند که او، آنچه کافران می پرستند را نمی پرستد و این یکی از مظاهر ارتباط سوره کافرون با محورش است.

بعد از دو آیه ای که بیان شد، دو آیه 23-24 در سوره بقره می آید که ارتباطش با سوره کافرون به این صورت است که: سوره کافرون رسول الله ص _که قرآن بر او نازل شده_ را امر می کند که برائتش از عبادت کافرین را اعلام کند و دینش را از دین آنها متمایز گرداند و در امر عبادت و دینش از آنها فاصله بگیرد و این یکی دیگر از مظاهر ارتباط سوره کافرون با محورش در سوره بقره است.

ارتباط سوره کافرون با سوره های قبل واضح است. در سوره کوثر مشاهده کردیم که دشمنی مبغض در مقابل رسول الله ص قرار داشت که از کافران بودند و سوره کافرون آمده تا به ایشان امر کند که اعلام کند که ایشان در عبادت و دینش با آن کافران فاصله دارد و هیچ احتیاجی به آنها ندارد و توضیح دهد که او ص برحق است.

همچنین در سوره کوثر خداوند دو نوع عبادت را به ایشان امر کرد که در این نوع عبادات، مسلمانان از غیر مسلمانان جدا می شوند. سوره کافرون به رسول الله ص امر می کند که اعلام کند که خدایی که می پرستد، خدای واحد است و ایشان هیچ وقت نه اکنون و نه در آینده خدای کافرین و مشرکین را نمی پرستد و دینش از هر دینی متمایز است.

سوره کافرون: عبادت مسلمین با عبادت سایر ادیان تفاوت دارد- با آمدن اسلام، همه ادیان دیگر منسوخ شده اند

این سوره موضوع فاصله انداختن بین مسلمین و غیر مسلمین در عبادت و دینشان را بیان می کند. بنابراین مشخص می کند که عبادتی که خداوند در اسلام به آن امر کرده، با عبادت سایر ادیان تفاوت دارد و اسلام دینی غیر از ادیان دیگر است و به واسطه اسلام، همه آنها منسوخ شده اند.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ‌ (1)

بگو: ای کافران!

لاَ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ‌ (2)

آنچه را شما می‌پرستید من نمی‌پرستم!

وَ لاَ أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (3)

و نه شما آنچه را من می‌پرستم می‌پرستید،

وَ لاَ أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ‌ (4)

و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده‌اید می‌پرستم،

وَ لاَ أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (5)

و نه شما آنچه را که من می‌پرستم پرستش می‌کنید؛

لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ‌ (6)

(حال که چنین است) آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم!


مجموعه پانزدهم: بیان معانی اصلی و اساسی و نشان دادن طریق اجمالی وصول به آن معانی

این مجموعه از دوازده سوره تشکیل شده و از نظر تعداد سوره ها، بزرگترین مجموعه در قرآن است. اولین سوره این مجموعه «عصر» با قسم شروع شده و پیش از این بیان شد که این علامت، نشان دهنده این است که یک مجموعه جدید شروع شده. زمانی که ابتدای سایر سوره ها را مشاهده کنیم، متوجه خواهیم شد که همه آنها در یک خانواده و در یک مجموعه قرار دارند.

همچنین مشاهده خواهد شد که سوره های این مجموعه، آیات سوره بقره را تا انتهای داستان حضرت آدم ع پوشش داده اند به این صورت که:

پنج سوره اول این مجموعه (عصر، همزه، فیل، قریش و ماعون) در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده اند و درباره مومنین و کافرین و منافقین بحث می کنند. به این صورت که سوره عصر ویژگیهای متقین را بیان می کند و سوره های همزه و فیل و قریش، بحثی درباره ویژگیهای کافرین بیان می کند و سوره ماعون صفات منافقین را بیان می کند.

چهار سوره بعدی (کوثر، کافرون، نصر و مسد) در هفت آیه بعد از مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده اند.

سوره اخلاص در دو آیه بعد از این هفت آیه تفصیل داده شده: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» از این جهت می بینیم که سوره اخلاص با «قل هو.» شروع شده.

از آنجا که بعد از این آیه، در سوره بقره قصه آدم ع بیان شده و در این داستان «حسد» ابلیس و «وسوسه» او ذکر شده، در سوره فلق داریم: «وَمِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» و همچنین در سوره ناس داریم: «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ».

سوره های این مجموعه با محورهایشان در سوره بقره ارتباط واضح دارند و این ارتباط را در ضمن بحث هر یک از سوره ها مشاهده خواهیم کرد.

سوره های این مجموعه بعضی مکی و بعضی مدنی اند اما در تفصیل آیات سوره بقره، نظم خودشان را دارند و به ترتیب معانی موجود در سوره بقره آمده اند و این نشان می هد که ترتیب این قرآن ربانی است.

سوره های این مجموعه معانی اساسی و اصلی را بیان می کنند و طریق اجمالی وصول به آن معانی را نشان می دهند


سوره عادیات: بیان سبب کفر و نفاق (بحث درباره طبیعت انسان و ناسپاسی او و محبتش نسبت به مال و دنیا) و بیان علاج این بیماریها (تذکر انسان به روز بعث)

محور سوره: 1-5 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

این سوره درباره طبیعت انسان بحث می کند و بیان می کند که انسان جحود است و با اینکه حق را می داند، ولی آن را انکار می کند و مصلحت و منفعتش را دوست دارد. این سوره بیماری را با تذکر انسان به بعث و حساب و معرفت خداوند عزوجل معالجه می کند. اگر به محور سوره (مقدمه سوره بقره) توجه کنیم، مشاهده می کنیم که این آیات درباره متقین و کافرین و منافقین بحث می کنند و این سوره هم از سبب کفر و نفاق بحث می کند و این امراض را معالجه می کنند تا انسان جزو متقین قرار گیرد و این بزرگترین ارتباط این سوره با سوره بقره است.

سوره زله با بیان اینکه «هر کسی هر خیر یا شری انجام داده باشد، در قیامت آن را خواهد دید» به اتمام رسید و سوره عادیات درباره طبیعت انسان و ناسپاسی او و محبتش نسبت به مال و دنیا بحث می کند و علاج این بیماریها را هم بیان می کند که در این بیان، تشویقی بر انجام خیر و ترک شر وجود دارد.

سوره عادیات: بحث درباره طبیعت انسان و ناسپاسی او و محبتش نسبت به مال دنیا و بیان علاج این بیماریها

این سیاق طبیعت انسان را بیان می کند. اینکه انسان کنود (ناسپاس و بخیل) است و مال دنیا و منافع دنیوی را دوست دارد. همچنین این سوره علاج این دو صفت را نیز بیان می کند. علاج این دو صفت، تذکر انسان به روز بعث (روز قیامت) است. این تذکری است که انسان را از ناسپاسی و بخل و حب شدید مال دنیا آزاد می کند.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

وَ الْعَادِیَاتِ ضَبْحاً (1)

سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالی که نفس‌ن به پیش می‌رفتند،

فَالْمُورِیَاتِ قَدْحاً (2)

و سوگند به افروزندگان جرقه آتش (در برخورد سمهایشان با سنگهای بیابان)،

فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحاً (3)

و سوگند به هجوم آوران سپیده دم‌

فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً (4)

که گرد و غبار به هر سو پراکندند،

فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً (5)

و (ناگهان) در میان دشمن ظاهر شدند،

إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (6)

که انسان در برابر نعمتهای پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است؛

وَ إِنَّهُ عَلَى ذٰلِکَ لَشَهِیدٌ (7)

و او خود (نیز) بر این معنی گواه است!

وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ (8)

و او علاقه شدید به مال دارد!

أَ فَلاَ یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُورِ (9)

آیا نمی‌داند در آن روز که تمام کسانی که در قبرها هستند برانگیخته می‌شوند،

وَ حُصِّلَ مَا فِی الصُّدُورِ (10)

و آنچه در درون سینه‌هاست آشکار می‌گردد،

إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ (11)

در آن روز پروردگارشان از آنها کاملاً باخبر است!


مجموعه چهاردهم: اصلاح و علاج امراض طبیعی بشری که باعث می شوند انسان از حق و قبول آن روی گرداند.

این مجموعه از سه سوره تشکیل شده و چیزی که ما را به ابتدای این مجموعه راهنمایی می کند، اولین سوره این مجموعه است که با قسم شروع شده و پیش از این بیان شد این علامتی است که به شروع مجموعه دلالت می کند. و چیزی که ما را به انتهای این مجموعه راهنمایی می کند، سوره عصر است که با قسم شروع شده و به شروع مجموعه بعدی اشاره دارد و این نشان می دهد که سوره تکاثر پایان این مجموعه است.

پیش از این مشاهده شد که سوره ای که با قسم شروع شود، در مقدمه سوره بقره تفصیل داده می شود و این مطلب راهنمایی است برای اینکه محور سوره عادیات را بشناسیم.

همچنین پیش از این مشاهده شد که سوره حاقه در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده بود در سوره حاقه بیان شده بود: «کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعادٌ بِالْقارِعَةِ» و در سوره قارعه (دومین سوره این مجموعه) داریم: «الْقارِعَةُ مَا الْقارِعَةُ» وجود کلمه قارعه در هر دو سوره نشان می دهد که این دو سوره هم محور هستند و از آنجا که سوره حاقه در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده بود، سوره قارعه هم در مقدمه سوره بقره تفصیل داده خواهد شد.

در مورد سوره تکاثر (سومین سوره این مجموعه) از ظاهر معانی اش بر می آید که این سوره در آیات بعد از مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده و به همین دلیل مشاهده می شود که سوره تکاثر مردم را مورد خطاب قرار می دهد و بیان می کند: «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» چرا که آیات بعد از مقدمه سوره بقره، همه مردم را به سوی عبادت خداوند عزوجل و شکر نعمت هایش دعوت می کند ولی بسیاری از مردم به سبب اینکه نعمت ها آنها را مشغول کرده اند، از منعم باز مانده اند و اینگونه سوره تکاثر به آنها نهیب می زند تا از اشتغال به نعمت ها، مشغول منعم شوند و می خواهد این ظاهر بینی را اصلاح و معالجه کند.

مشاهده می شود که این مجموعه به طور عام در صدد اصلاح امراض طبیعی بشری است که باعث می شود انسان از حق و قبول آن روی گرداند.


مجموعه سیزدهم: انسان مکلف است

این مجموعه از پنج سوره تشکیل شده. اولین دلیل که نشان می دهد این پنج سوره یک مجموعه را تشکیل می دهند این است که سوره ابتدایی آن با قسم شروع شده و این نشان دهنده شروع یک مجموعه جدید است. پس از سوره زال (سوره انتهایی این مجموعه) هم سوره عادیات با قسم شورع می شود و این نشان می دهد که سوره زال، سوره انتهایی این مجموعه است. همچنین مشاهده می شود که سوره زال درباره روز قیامت بحث می کند و با «فَإِذا» شروع می شود و پیش از این مشاهده شد که هر سوره ای که با اذا شروع شود، انتهای مجموعه است. به این ترتیب مجموعه سیزدهم با سوره تین شروع شده و با سوره زال به پایان می رسد.

طبق مطالبی که پیش از این بیان شد، مشاهده می کنید که سوره تین در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده (زیرا با قسم شروع شده) و سوره علق در بعد از مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده (آیه 21)، سوره قدر در آیه بعد از آن و سوره بینه در آیات 26 و 27 سوره بقره و سوره زال در آیه بعد از آن تفصیل داده شده اند.


سوره شرح: شرح طریق عمل رسول الله به عنوان عالیترین اسوه مسلمان تا مسلمانان به ایشان تاسی کنند

محور سوره: 21 سوره بقره

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌ (21)

ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.

این سوره با سوره ضحی هم ارتباط لفظی دارد «الم» و هم ارتباط معنایی. از ابتدا تا انتهای سوره ضحی خطاب به رسول الله ص است. سوره شرح هم به همین صورت است، همه این سوره خطاب به رسول الله ص است و این یکی از مظاهر ارتباط معنایی بین دو سوره است.

مشاهده شد که سوره ضحی و چهار سوره قبل از آن با قسم شروع شده بودند و به همین دلیل در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده بودند. همچنین مشاهده می شود که سوره شرح با قسم شروع نشده و بعد از این سوره، سوره تین با قسم شروع می شود و این اشاره دارد به اینکه سوره شرح انتهای مجموعه خودش است و با تامل در معانی این سوره مشخص می شود که این سوره در آیات بعد از مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده است. چرا که آیه بعد از مقدمه سوره بقره دلالت دارد بر اینکه طریق تقوا، عبادت است و در این سوره هم بیان شده: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ* وَإِلى رَبِّکَ فَارْغَبْ».

سوره شرح راهی را نشان می دهد که رسول الله ص با قدم گذاشتن در آن راه، رسول الله ص شد، و کسی که بخواهد به این طریق تمسک کند، باید به همه معانی که در 5سوره قبلی بیان شد، پایبند باشد یعنی یتیم را اکرام کند، نسبت به طعام مسکین حساس باشد، حلال بخورد، در مالش زهد داشته باشد، خدایش را بشناسد و. اینها معانی است که زمانی که کسی آنها را محقق کرد، و از انجام آنها فارغ شد، باید به پروردگارش توجه کند: «وَ إِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ‌»

به این ترتیب سوره شرح، طریق عمل رسول الله ص را به عنوان عالیترین اسووه مسلمان را شرح می دهد تا مسلمانان به ایشان تاسی کنند و به مقداری که مسلمانان به ایشان تاسی کنند، به معانی عالی که در پنج سوره قبلی ذکر شده بود دست خواهند یافت.

سوره شرح:

مشاهده می شود که این سوره به نماز و دعا امر می کند و این نشان می دهد که نماز و دعا داخل در عبادت هستند و این تفصیل آیه محور سوره است که می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» و از ارتباط این سوره با محورش متوجه می شویم که این طریق تقوا است که پنج سوره قبلی درباره آن تفصیل داده شده اند.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ‌ (1)

آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم،

وَ وَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ‌ (2)

و بار سنگین تو را از تو برنداشتیم؟!

الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ‌ (3)

همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی می‌کرد!

وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ‌ (4)

و آوازه تو را بلند ساختیم!

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (5)

به یقین با (هر) سختی آسانی است!

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (6)

(آری) مسلّماً با (هر) سختی آسانی است،

فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ‌ (7)

پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می‌شوی به مهم دیگری پرداز،

وَ إِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ‌ (8)

و به سوی پروردگارت توجّه کن!

 


مجموعه دوازدهم: بیان مبانی و طریق: ذکر نشانه های خیر و بیان طریق تحقق آنها

این مجموعه از شش سوره تشکیل شده که پنج سوره از اینها با قسم شروع شده و سوره ششم هم با آیه: «أَلَمْ نَشْرَحْ» شروع شده و بعد از آن سوره ای می آید که با قسم شروع می شود و این توضیحات، ما را به ابتدا و انتهای مجموعه هدایت می کند.

پیش از این در مجموعه ای که با سوره ذاریات شروع می شد، مشاهده شد که سه سوره متوالی با قسم شروع می شدند. در این مجموعه هم که با سوره فجر شروع می شود 5 سوره متوالی با قسم شروع می شوند و این تشابه دلیلی می شود تا بدانیم محور 5 سوره ابتدایی این مجموعه مقدمه سوره بقره است چرا که محور سه سوره در مجموعه ذاریات همگی مقدمه سوره بقره بود.

پس زمانی که بدانیم سوره هایی که در این مجموعه با قسم شروع می شوند محورشان مقدمه سوره بقره است، متوجه خواهیم شد که محور سوره شرح آیات بعد از مقدمه سوره بقره است.

در این مجموعه 5سوره ای که با قسم شروع می شوند، هریک بخشی از نشان های خیر را بیان می کنند و سوره شرح، طریق تحقق آن خیر ها را بیان می کند.

این مجموعه هم، مبانی و طریق تحقق آن مبانی را مطرح می کند که این خود حوزه جدیدی در موضوع اقامه تقوا و آزاد سازی انسان از کفر است. این مجموعه انسان را از کفر و اخلاق کافرانه آزاد می کند.


 

پس از شکست فتنه 88 و حساس شدن دستگاه‌های امنیتی نظام در این زمینه، طراحان پروژه‌های ضدامنیتی برای مقابله با ایران، به این نتیجه رسیدند که دیگر تقابل مستقیم و صریح در عرصه ی، جواب نمی‌دهد. از این رو، در طراحی‌های جدید، دو نکته در دستور کار قرار گرفت:

  • نخست، تشکیک و تخریب مبانی فکری، فقهی و ی اندیشه «ولایت فقیه»
  • دوم، تقابل سازی با نظام و ایجاد دوقطبی‌های مختلف با حکومت در حوزه‌های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و البته دینی.

در هر دوی این وجوه، نقش آموزه‌های دینی و اعتقادی بسیار پررنگ است. از این رو، در سناریوی ضدامنیتی جدید برای ایران، نقش حوزه‌های علمیه و دستگاه ت بسیار مهم و استراتژیک است، چرا که این بار قرار است از درون گفتمان دینی:

  • هم اندیشه ولایت فقیه را مورد هجمه قرار دهد
  • هم با ترویج نوعی «دین غیرحکومتی»، میراث «اسلام ی» حضرت امام (ره) که روح انقلاب اسلامی است، زیر ضرب ببرد.

از این رو، در چند سال اخیر، در چند مورد، اخبار و گزارش‌هایی از جلسات درون حاکمیتی ایالات متحده به بیرون درز کرده که در آن، کارشناس مربوط و مدعو، به صراحت محور عملیات علیه جمهوری اسلامی را از درون «حوزه‌های علمیه» جسته است.

بحث «حوزه سکولار» یا «حوزه غیری» یا « غیرحکومتی» و امثال این‌ها که در یکی دو سال اخیر به مباحث عمومی هم راه پیدا کرده، تجلیات مختلف همین طراحی‌های امنیتی خارج از کشور (البته در تعامل با داخل) است.


#دوقطبی کردن جامعه، رفتاری #منافقانه است! #دوقطبی_سازی، موجب ایجاد #خفقان روانی و #دیکتاتوری_رسانه ای در جامعه می شود. #صهیونیست ها هم با #دوقطبی کردن جوامع، آنها را مدیریت می کنند! بعضیها برای سوءاستفاده از #انتخابات، قصد دارند جامعه را دوقطبی کنند. #انیمیشن #موشن_گرافیک


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

اپلیکیشن ساختمانچی سبک دل ترشي و مربا مسجد من پلی آلومینیوم کلراید دانلود فایل نگین ارز دیجیتال pi دانشجویان مهندسی صنایع دانشگاه تربت حیدریه gmorewear خرید تقویم 99 مشهد